از وسط های هفته بود که همین جور هی چپ میرفتم راست میومدم یه چیزی میزاشتم تو چمدونم بعد دوباره بر میداشتم...
دلم واسه ... تنگ شده...
مامانم میگه شدی انگار اولین روزی که میخواستی بری اول دبستان...
اولین بار ۱۸ بار توی ۳ روز لباسام تنم کردم و هی ایستادم جلوی آینه...
آخر کار هم یه روز دیر رفتم مدرسه. چون بعد از بازی توی کوچه که اومدم ایستادم جلوی کولر اونوقت بود که...
الان یه آه گنده کشیدم یه آه ه ه از ته دلم،
مامانم وقی آه منو میشنوه میگه :چی شده؟باز دلت تنگ شده؟
ای بابا چی کار از دستم بر میاد جز اینکه هی آه بکشم و هی منتظر باشم؟
سلام عزیزم
وب سایت جالبی داری
به منم سر بزن خوشحال میشم
موفق باشی گلم
خیلی جالب بود لذت بردم .
به من هم سر بزن[گل][گل][گل]
سلام سایه.
ممنون که میای و بهم سر میزنی!
خیلی زود میبینمت.
منم دارم وسایلمو جمع میکنم.
واسه کی؟؟؟؟؟!!!!
سلام...
چرا کسی آپ نمی کنه...!!؟؟
کی میایید پس...!!؟؟