زمان اسباب بازی داشتم
و حالا...
خماری را در آینه سفر میکنم
پاکی ام را دیگر نمی توان با لجن هم شست
چون... سه تا ستاره خاموش
***
من از رختخواب و آتشی
نا بهنگام
من از تخت خواب مردگان، پاک آمدم
مردگان پاک ، مثل تو
باور دیروز این بود
مباز عشق به بازی
عشق بازی است
اسباب بازی من و تو
با تابوت آتشی نابهنگام
تا مرده ایی پاک
با سه نقطه ناگفته...
سایه
84/7/25
درود.
نمیدونم چرا کمنت قبلیمو...
بگذریم.
جالبه.
زیبا نوشتی.
salam azizam mamnun az inke sar zadi
سلام
دیگه دیر به دیر آپ می کنید
به ما هم که سر نمی زنید.......
http://mutif.blogfa.com
سلام
خوبین ایشالو...
بیشتر دقت کن ....!!!!
شعراتو نمیذارم تو وبلاگما...!!!