چیزی شبیه من...

چیزی شبیه من...

اینجا فقط من هستم و تو و حرف / معجزه کلمه
چیزی شبیه من...

چیزی شبیه من...

اینجا فقط من هستم و تو و حرف / معجزه کلمه

تمام شد...

آخرین روز بود که همه چیز تمام شد... 

گرما پر... 

دانشگاه پر... 

غربت پر... 

اشک پر... 

دلتنگی... 

دلتنگی نپر... 

دلتنگ میشم. از همین الان دل تنگم... 

واسه خندیدن ... 

واسه شروع کردن... واسه هیچی... 

و واسه همه چیز هایی که بود هست و می خواد باشه... 

تمام شد ولی باز شروع می شود... 

کاشکی آدم ها این قدر راحت دل بسته نمی شدن.دلبستگی به یه درخت گرفته تا میز و صندلی و آدم ها... 

اصلا همش تقصیر اونا هست ... 

واسه چی این قدر می مونن که تو نتونی بری؟؟؟ 

 ولی خوب دلتنگی هم پر... 

البته 1 ماه طول میکشه تا بالش باز بشه و بپره... 

نظرات 1 + ارسال نظر
مش غولوم علی ۷ خط سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ب.ظ http://dar daste sakht mibashad

خواستم اولین کسی باشم که به این مطلب نظر میدم .خوب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد